آنچه منظورم است، اینست که حتی اگر یک فردی خوب باشد و از یک پیش زمینه مقدسی باشد ولی به این سطح آگاهی پایین بیاید، به این دنیای مادی اینجا، بعد او نیز چیزهای زیادی را فراموش میکند ولی همچنان کارهای خوب انجام میدهد.
از اینرو با اینکه در قرنطینه هستند، در خانه حبس هستند و تست گیری و همه جور کار دیگر انجام میشود، اما شمار مبتلایان مدام افزایش می یابد. (بله، خیلی ترسناک است.) حالا ما کووید-۱۹ جهش یافته داریم. برخی دانشمندان هم اینک نیز نگران هستند که شاید واکسنی که به تازگی درست شده نتواند آن را درمان کند. شاید مجبور شوند واکسن دیگری بیابند. (وای.) آه، نمی توانیم به پای آن برسیم. وقتی پای کارما به میان می آید، آن می آید. (بله، استاد.) بهشت ها خیلی کمک میکنند، "قدرت استاد" خیلی کمک کرده است. وگرنه همه افراد می مردند. متوجه اید؟ (آه، استاد.) درمانی نمی داشت، چون این ویروس متفاوت است. این خیلی هوشمند است. طوری که انگار شما را مبتلا میکند و فرار میکند. خب؟ (وای.) بعد جای دیگری را درگیر میکند. موارد جدیدی وجود دارند. آنها به تازگی دریافتند که یک زن که بدون علائم بیماری است، همچنان میتواند تا ۷۰ روز دیگران را مبتلا کند. (آه، وای!)
اگر انسانها تغییر نکنند و به شیوه شفیق تر زندگی روی نیاورند، باید همچنان تا ابد به دنبال شکار ویروس ها و گرفتن آنها باشیم. می دانید؟ (آه.) حالا آمار چقدر است؟ همیشه موارد جدید هستند. دیدید؟ (بله.) ما یکی را شکست میدهیم، شاید حتی آنرا هم شکست ندهیم، ولی بعد یکی دیگر می آید. از قبلی قویتر است. (بله.) از اینرو تنها راه این است که همچون انسان زندگی کنید، نه همچون موجودی ددمنش. کسی که با خوردن گوشت خون آلود، گوشتی که از آن خون می چکد، (آه.) خودش را زنده نگه می دارد. لازم نیست برای زنده ماندن این کار را انجام دهیم. درسته؟ (بله، استاد.) به فیل و گاو و همه حیوانات نگاه کنید. قویترین، بزرگترین حیوانات، گیاهخوار هستند. (بله.) همینطور نامیده میشوند؟ (بله.) آنها علف و برگها را میخورند. درسته؟ (بله.) یا شاخه ها یا میوه ها را.
خب، به سراغ هاله برویم... یا سؤال دیگری دارید؟ ( نه. تنها سؤال همین بود، استاد. ) سؤال شما مهم است، پس... (بله.) انواع زیادی هاله وجود دارند. هاله را معمولاً به عنوان "آنچه میدرخشد" می شناسند. خب؟ (بله.) طوری که گویی چراغهایی چند صد واتی در اطراف تان داشته باشید. (آه.) و رنگهای روشن و مختلف هاله، نمایانگر رشد درونی و معنوی یک فرد هستند. (آه.) و شخصی که در همه زمینه ها رشد کرده باشد، رنگ های زیادی در هاله خود دارد. فقط یک رنگ ندارد. خب؟ (بله، استاد.) برخی افراد فقط هاله طلایی دارند. این عالی است. برخی فقط سفید رنگش را دارند. این هم خوب است. برخی افراد در اطراف شان نور آبی دارند. درخشان. (بله، استاد.) برخی افراد هاله صورتی دارند. برخی افراد هاله سبز دارند، برخی افراد هاله قرمز دارند، برخی افراد هاله بفنش دارند و غیره. (بله، استاد.) اما برخی از افراد چنین هاله ای ندارند. آنها در اطراف شان رنگ هایی دارند. میتوان آن را نیز هاله نامید، چون واژه دیگری نداریم. (بله.) رنگ ها میتوانند از سفید و زرد تا آبی، بنفش، سرخ، صورتی و نارنجی، متغیر باشند. هر کدام از آنها نمایانگر یک ویژگی در درون آن فرد است. به عنوان مثال، بسیاری از رهبران جهان، آنها که بسیار جاه طلب هستند، آنها که چیزهای بسیاری میخواهند و جنگجو هستند، هاله زرد دارند. (آه.) زرد لیمویی پررنگ. وقتی لیمو خیلی رسیده نباشد، سبز و زرد است، خب؟ (بله.) بعد [لیمو] به طور کامل زرد میشود (بله.) زرد کمرنگ، بعد وقتی به طور کامل میرسد، زرد پررنگ میشود. (بله، استاد.)
پس آقای "ویت" در اطراف رئیس جمهور ترامپ هاله خوبی دیده است. خب؟ (بله، استاد.) و همچنین پنج فرشته در اطراف او پرواز میکنند. (وای.) فقط همین را میتوانم به شما بگویم. نمیتوانم درمورد آقای "بایدن" به شما چیزی بگویم زیرا او یک رقیب [ترامپ] است. (بله، استاد.) و من نمیخواهم چیزی علیه او بگویم. (بله. متوجه ام، استاد.) فقط دعا میکنم که اگر او رئیس جمهور شود، امیدوارم بتواند برای کشورتان کارهای خوبی انجام دهد. (بله، من هم همینطور.)
افراد ممکن است تغییر کنند. خب؟ (بله، استاد.) بستگی دارد. مثل زمان تشرف که اکثر افراد نور می بینند. متوجه اید؟ در درون شان. (بله، بله، استاد.) یا متشرف کنار دستی آنرا می بیند. خیلی افراد بعد از مدتی نور را می بینند. (بله، استاد.) برخی افراد نمی بینند، فقط تاریکی یا چنین چیزی را می بینند. (بله.) چون سطح آنها هنوز خیلی بالا نیست. (بله، استاد.) برخی افراد نور طلایی می بینند، برخی افراد نور روشن می بینند، برخی افراد چیزهای متفاوتی می بینند که در زمان تشرف برایتان توضیح داده شد، از اینرو میتوانید سطح تان را تشخیص دهید. خب؟ (بله، استاد.) اما این تازه ابتدای کار است. مسلم است که شما بیشتر پیشرف خواهید کرد. شما این را میدانید.
پس متفاوت است، بعضی افراد، چون به دلیل خاصی متولد شده اند، افراد خوبی اند. (بله، استاد.) با اینکه مثل افراد دیگر بنظر میرسند و مانند دیگران رفتار میکنند، یا گاهی هم رفتارشان کمی عجیب است. اما آنها افراد خوبی هستند. خب؟ (بله، استاد.) با اینکه شاید شبیه به نظر برسند، اما متفاوت هستند. من نمیتوانم جزئیات بیشتری بگویم. فقط خواستم این را بگویم که شاید آقای "ویت" این را دیده است. اما میتوانید از او بپرسید. (بله، استاد.) احتمالاً او چنین چیزی دیده است. بخاطر این در مورد رئیس جمهور ترامپ اینقدر (وای. بله.) متقاعد شده است. و حالا که شرایط اینقدر گیج کننده و یأس آور است، او باید کل موضوع را بیان کند. (بله، بله.) او کل موضوع را گفت، بدون اینکه چیزی را پنهان کند، بدون اینکه مردد باشد. (بله، استاد.)
خب، چون این جهان قلمروی مایا هست، (بله، استاد.) قلمروی پادشاه توهم و سطح آن از همه سطوح، به جز جهنم، پایین تر است. خب؟ (بله.) از اینرو هر کسی با قصد خوب به این پایین بیاید، یا اگر قدیسان یا فرزانگانی بیایند، آنها هم با انرژی این جهان خیلی سرکوب میشوند. (بله، استاد.) آنها هم سرکوب میشوند، و بار کارمایی این جهان خیلی سنگین است، طوریکه گویی به درون اقیانوسی عمیق میروید. بعد اگر تجهیزات ویژه نداشته باشید، در اطراف تان فشار را حس میکنید. (بله، استاد.) حتی بسیاری از غواصان، به عنوان مثال غواصان مجرب یا غواصان حرفه ای، اگر بخواهند به عمق زیاد بروند با اکسیژن می روند... چون بدون اکسیژن، ممکن نیست. آنها برای تحقیقات یا تفریح یا هر چیزی با مخزن اکسیژن، به عمق آب میروند، اگر بخواهند به دفعات بروند، البته به مدت زمانی که میخواهند در آن پایین باشند هم بستگی دارد و وقتی بالا می آیند به یک دستگاه ویژه نیاز دارند تا به آنها کمک کند که بدن شان را به حالت عادی بازگرداند. (بله، استاد.) این را میدانید؟ (بله.) از کجا؟ غواصی میکنید؟ ( نه، قبلاً در باره غواصی مطالعه داشتم. ) آه، خوب است، خوب است. حداقل در این باره اشتباه نمیگویم.
وقتی در "گرند کیمن"، در نزدیکی آمریکا بودم... (بله، استاد.) خیلی نزدیک بود. من در آمریکا بودم، اما اجازه اقامت طولانی مدت نداشتم. از اینرو اگر در میامی، آمریکا بودم، در یکی از جزایر میامی اقامت داشتم. (آه، متوجه ام. بله.) و قبل از اتمام سه ماه، باید از آنجا میرفتم. (بله.) بعد به جزایر "کیمن" رفتم و بعد دوباره به آمریکا بازگشتم. (بله، بله، استاد.) من در لندن بودم و از سفارت پرسیدم که آیا میتوانند مدت اقامت ام را تا شش ماه افزایش دهند. گفتند: "آه، نه، شما نیاز ندارید، شما بریتانیایی هستید، به آنجا بروید، نیازی نیست." اما هر سه ماه یکبار گفتند که باید بیرون بروم، چون فقط تا همان اندازه اجازه می دهند. (آه، بله.) از اینرو مدام وارد و خارج میشدم. بعد برای یادگیری غواصی رفتم. هرگز نتوانستم غواصی کنم. میتوانم کمی شنا کنم. میتوانم روی آب شناور باشم. شما میتوانید روی آب بمانید؟ (بله.) منظورم بدون هیچ چیز است؟ (بله.) چطور آنرا انجام میدهید؟ (به نوعی خودم یاد گرفتم. به من گفتند به درون آب برو و آرام باش بعد شناور میشوی. من هم همین کار را کردم.) وارونه شناور میشوی؟ (رو به بالا شناور میشوم. به هر دو صورت میتوانم.) من روی پشت شناور می شوم. (آه، بله، آن با حال است.) چون اگر صورت تان در آب باشد، چطور تنفس میکنید؟ سخت است! هر بار که نفس میکشید و تکان میخورید، شاید دوباره به درون آب فرو بروید، (بله، بله.) نه اینکه فرو بروید، تعادل را از دست میدهید. (بله.) من روی سطح آب شناور میشوم و همانطوری کمی هم شنا میکنم. خب؟ و با عینک شنا میتوانم وارونه هم شناور باشم. (بله.) بله، مفرح است.
چون وقتی به جزایر "کیمن" رفتم، کاری نداشتم انجام دهم. از اینرو گاهی به ساحل میرفتم. و شیرین کاری هایی انجام میدادم (آه.) برای خودم و بچه های ساحل. همه اینها را به آن خاطر میدانم. بعد از یک خانمی در ساحل غواصی یاد گرفتم. (بله.) او کیسه های فلزی خیلی سنگینی به من میداد تا در اطراف کمرم آویزان کنم تا بتوانم در آب فرو بروم. بعد از چند متر، آه، دیگر نمیتوانستم تحمل کنم. با اینکه میتوانستم نفس بکشم، خب؟ (بله.) گفتم: "نه، نه. نمیتوانم، نمیتوانم. باید بالا بروم، باید بالا بروم." از اینرو به سطح آب آمدم و شناور شدم. متوجه اید؟ بعد دوباره به ساحل بازگشتم. به نوعی دچار حمله عصبی شدم. آن عمق زیادی هم نبودم. پس اینطور نیست که اگر با تمام تجهیزات به ته دریا بروید، همیشه یا مدت طولانی بتوانید زنده بمانید، خب؟ در واقع اینطور نیست. (درسته، بله.) حتی وقتی یک فرد حرفه ای باز میگردد، برخی از آنها باید برای فشار زدایی به داخل دستگاه خاصی بروند. چیزی مانند آن. (بله.) و آن دستگاه قیمت زیادی دارد، نیم میلیون دلار است. (وای!) یک چنین چیزی. بله. یک کسی این را به من گفت. شاید آن بهترین نمونه بود. شاید ارزان تر از آن هم باشد. من فقط شنیدم نیم میلیون دلار و دیگر سئوال نکردم.
آنچه منظورم است، اینست که حتی اگر یک فردی خوب باشد و از یک پیش زمینه مقدسی باشد ولی به این سطح آگاهی پایین بیاید، به این دنیای مادی اینجا، بعد او نیز چیزهای زیادی را فراموش میکند ولی همچنان کارهای خوب انجام میدهد. متوجه حرفهایم هستید؟ (بله.) شما با تمام فشار و تاثیرات بدی که در اطراف تان وجود دارد، تا آنجایی که میتوانید خوب خواهید بود، خب؟ و با تمام آن چیزهایی که از زمان نوزادی به شما میخورانند و یاد می دهند و مجبورتان می کنند. (بله، استاد.) و بعد کاری میکنند که شما بنوعی بر خودتان کنترل کامل نداشته باشید، آنطوری که خودتان میخواهید. (متوجه ام.) به آن شیوه ای که شما باید می بودید یا به شیوه ای که خودتان میخواستید باشید. ولی حتی آن موقع هم، اگر کسی کار خوبی انجام دهد، شما میتوانید تشخیص دهید که آیا او خوب است یا بد. نه فقط از روی اینکه حرف خوب میزند. همه میتوانند خوب حرف بزنند. من سخنان افراد بسیار زیادی را شنیده ام که بسیار خوب حرف می زنند. خب؟ (بله.) تقریبا مانند فردی تقلیدگر یا طوطی. خب؟ حس میکنم [حرفها] خیلی تو خالی اند. (بله، استاد.) محتوایی ندارند. شاید فقط از روی متون مذهبی خوانده اند و بعد دوباره آنرا پس می دهند. (بله.) یا شاید به آن چیزی اضافه میکنند ولی آن چیزی [مهمی] نیست زیرا آنها در درون آگاهی ندارند.
ولی بر عکس، بعضی از افراد معمولی، آنها از یک سطح بالاتری آمدند. آنها پایین آمدند و به دنیا کمک میکنند. ما کمک کنندگان بسیاری در دنیا داریم. بیرون را ببینید؟ می بینید؟ (بله.) سازمان هایی مانند "پیتا" (مردم برای رفتار اخلاقی با حیوانات)، سازمان های حقوق بشری، سازمان ها و گروه های بسیار زیاد دیگری در دنیا وجود دارند و همینطور اشخاصی که مبارزه میکنند. متوجه اید؟ (بله، استاد.) آنها با نیروی تاریکی در این دنیا مبارزه می کنند. ولی این اغلب برای آنها بسیار سخت است و آنها موانع بسیاری دارند. ولی آنها همچنان ادامه می دهند. (بله.)
