هنگام خدمت به مردم، ذهن را خالص و پاک نگه دارید -‏ قسمت ۱ از ۲

فقط میخواهم به شما یادآور شوم که خودتان را پاک نگه دارید. بله؟ (بله، استاد.) منظورم فقط در بیرون نیست، در درون هم هست. بیرون را می توانیم با آب تمیز کنیم، اما در درون باید همیشه هدف تان، هدف شریف تان را به یاد داشته باشید، چون هیچ چیز بهتر از این نیست. در هر حال همه چیز در اینجا موقتی است. با اینکه ما درک نمی کنیم و فراموش میکنیم، اما موقتی است. هر روز بسیار سریع می گذرد. شما اینطور فکر نمی کنید؟ بله، صبح بیدار میشوید و سریع شب میشود.

اینجا، این منطقه بسیار بسیار مقدس است. متوجه اید؟ درختان، چمن ها و همه چیز بسیار هشیار هستند. پس اگر مجبور نیستید، به آنها آسیب نرسانید. همچنین باید درون تان را پاک، فروتن و صادق نگه دارید. هر اندازه پاک که میتوانید. هربار که فکر بد یا تأثیر منفی در شما ایجاد شد ... شاید فکر بد متعلق به شما نباشد. شاید از شما نشأت نگرفته باشد، فوراً ان را حذف کنید. اسامی مقدس را تکرار کنید، خب؟ (بله، استاد.) یا بروید و یک کار دیگر انجام دهید. اگر خیلی شما را تحت تأثیر قرار داد، یک کار دیگری انجام دهید یا بروید و دوش بگیرید. کمی راه بروید و بازگردید، ورزش کنید، یا یک تنقلاتی، چیزی بخورید. اما با افکار منفی، تنقلات نخورید. اینها وارد شکم شما میشوند. پس یک استراحتی به خودتان بدهید. یک چنین چیزهایی، باشد؟

ماندن در این کوه راحت نیست. میخواهم این را به شما یادآوری کنم. چون اگر در درون پاک نباشید و آرامش نداشته باشید ... همه در وجودشان کمی پرخاشگری دارند، اما پرخاش با خشونت فرق دارد، متوجه اید؟ بله، استاد. اگر کسی خشونت زیادی داشته باشد، دیر یا زود باید به دلیلی آنجا را ترک کند. چون ما نمیتوانیم بهشت را گول بزنیم. حتی درختان و چمن ها و گیاهان، از درون شما مطلع هستند. (عجب.) مسلم است. شما از درون آنها مطلع نیستید، اما آنها از درون شما خبر دارند. همه آنها روح دارند. چون آنها بی حرکت هستند و نسبت به کسی کار اشتباهی انجام نداده اند، بسیار پاک هستند. شخص یا موجودی که در قلب خود پاک باشد، میتواند حقیقت همه چیز را درک کند. این طبیعی است. طبیعی و منطقی است. حتی سنگ ها روح دارند. شما میدانید. پس با احترام راه بروید و همچنین از درون، خود را پاک نگه دارید. در بیرون هم همینطور.

حتی میخواستم با شما فیلم تماشا کنم، در تمام این مدت، فیلم ها اینجا بودند. من اصلاً فیلمی تماشا نکردم. فرصت نشد. پس نیاز نیست. اگر واقعاً میخواهید استراحت کنید و فیلم ببینید، خودتان این کار را انجام دهید. فیلم های مطمئن ببینید، فیلم های معنوی مثل "کوندان" ببینید، که در مورد "دالایی لاما" بود. یا فیلم "شوان زانگ"، "استاد تریپیتاکا" که با یک میمون به هندوستان رفت. منظورم فیلم واقعی است. یک فیلم دیگر در چین درست شده - کل داستان زندگی این استاد است تا زمانی که به سوترا دست یافت و بازگشت. این یک سریال بسیار بسیار طولانی بود. اما اگر بخواهید، میتوانید چنین فیلمهایی را ببینید یا فیلمهایی که برای خانواده سوپریم مستر تلویزیون مان انتخاب کردیم. فقط ریسک نکنید و فیلم های دیگر را نبینید ... هربار که من فیلم انتخاب نکردم و آنها انتخاب کردند، فیلم ها بد بودند، یادتان هست؟ (بله، استاد.) اما لازم نیست فیلم ببینید، اگر نیاز دارید، ببینید. اگر نه، مجبور نیستید، بهتر است نبینید. در این جهان، هر چیزی بهائی دارد.

خب، در هر حال و در ضمن، برخی فکر میکنند اگر تشرف بگیرند، استاد همه کارمای آنها را از بین می برد، بعد میتوانند هر کاری که خواستند انجام دهند، چون در هر حال، استاد از آنها مراقبت میکند، اما اینطور نیست. (بله، استاد.) کارما، کارما هست. این سیستم منصف است، بله؟ (بله.) ما نمی توانیم ... نمیتوانیم مایا را سرزنش کنیم که چندان خوب نیست و خود ما چندان خوب نباشیم. متوجه شدید؟ (بله، استاد.)