"یک بانو، بعنوان منجی زمانه ما پدیدار میشود "

در این زمانه آشفتگی وحشتناک برای بشریت بیاد داشته باشید که امیدی وجود دارد. پیامبران از سرتاسر دنیا به ما گفته اند که خدا برای ما قایقی امن خواهد فرستاد که درمیان همه طوفانهای شدید، ما را به ساحل ببرد!

"یک بانو، بعنوان منجی زمانه ما پدیدار میشود "

"گردهمایی های باشکوه و درخشان دوران غربالگری همه روح ها است... تا سطح همه آنها مشخص شود تا مقام مقدس آنها به آنها محول شود. ... در آخر هر چرخه، که کالی یوگا است (دوران تاریک) یک دوره ای است که که در آن مقام معنوی هر روح مشخص میشود. متون کاتولیک، اینرا بعنوان آخرین روز قضاوت، توصیف میکنند..."

ما میتوانیم تکیه کنیم بر منجی، بر مسیح یا پادشاه تمام پادشاهان، تا ما را به سوی امنیت و ماوای بهشتی راهنمایی کنند.

"بشر از جنگها و اختلافات رنج میبرد، یک بانو بعنوان یک منجی زمانه ما ظاهر میشود، لباس او گلگون، شمایل او برازنده، کلاه های او، مزین شده با جواهرات با ارزش، چهره او زیبا..."

" این روح مقدس واقعاً بسیار مقدس است، او یک بانو است ولی قدرت معجزه آسای او بشدت قوی است."

Q1: من یک مکاشفه درونی داشتم که در آن میتوانستم قدرت برکت استاد را حس کنم. باوجود اینکه تایلند هنوز در این جهان بود، قدرت برکت استاد آنرا به یک سطح بالاتر برده بودند. براساس مکاشفه درونی من، تایلند ازنظر معنوی یک سطح بالاتر ارتقاء یافته بود.

Master: روح های آن مردم.

Q1: و آن قدرت برکت بسیار قدرتمند بود، غیرقابل توصیف. آن سطح معنوی کل کشور را، ارتقاء داد و از این کره زمین بیرون برد.

Q2: دو هفته بعد از گرفتن تشرف از استاد، استاد من را به جهنم بردند تا پدرم را نجات دهم. کل جهنم در آن زمان خالی شد. به خاطر قدرت استاد، همه روح ها، در آن جهنم رستگار شدند.

Q3: یک روز در حین مدیتیشن دیدم شما، کره زمین ما را هل ‌دادید، کل سیاره زمین را. در آن زمان، از اخبار بی اطلاع بودم. اما شما به تنهایی کل سیاره زمین را هل دادید و دور کردید تا به چیزی برخورد نکند. [...]

صبح روز بعد، پسرم گفت: "مادر، الان تلویزیون خبر نجات یافتن زمین از یک فاجعه را پخش کرد. سیاره میبایست با یک سیارک برخورد میکرد." [...]

در آن زمان گفتم: "علت آنکه کره زمین اینطور نجات یافت، برای مردم آشکار نخواهد شد.» آنها نمیدانند که شما این کار را کردید. شما همه آنرا انجام دادید.

و غیره...

"هرزمان او قدم بگذارد، سیاه تبدیل به سفید میشود، او میتواند بصورت مونث یا مذکر دیده شود.

خوانندگی و موسیقی او بعنوان سوترا استفاده میشوند

Master: با من بیا! فقط بدنبال من بیا! با من بیا! و من تو را رها خواهم کرد!

عشق من از دوردست ها جایی که آسمان و زمین تلاقی میکنند از زمان ازل من را در حسرت تنها گذاشته!

Q4: من هرگز هیچکدام از نوارهای موسیقی شما را نشنیده بودم. و یک شب رفتم روی تخت تا بخوابم، و چشمهایم را بستم، و بنظر می آمد که انگار در آفتاب مایع، شنا میکردم. و شما درحال ذکرخواندن بودید، انگار آن سه بعدی بود، و من میتوانستم ذکرخوانی شما را ببینم. و من انگار... من نمیخواستم هیچ جای دیگری باشم!

Master: همچنین من دفعات زیادی گریه کردم برای دنیا احساس تاسف میکردم، که آنها اینقدر کور هستند. من شعر "بودای سنگی" را نوشتم.

سلام بودا، چرا گریه میکنی؟ در قلب سنگی ات، چقدر میل و آرزو هست؟ چرا اشکهایت، به سوی دریا جاری شده اند؟ چرا عشق ات را به سنگریزه میدهی؟

او زیبایی و شکوه را به همه جا می آورد."

برای پخش کامل لطفا به این وبسایت مراجعه کنید: SupremeMasterTV.com/AP