جستجو
فارسی
عنوان
  • English
  • 正體中文
  • 简体中文
  • Deutsch
  • Español
  • Français
  • Magyar
  • 日本語
  • 한국어
  • Монгол хэл
  • Âu Lạc
  • български
  • bahasa Melayu
  • فارسی
  • Português
  • Română
  • Bahasa Indonesia
  • ไทย
  • العربية
  • čeština
  • ਪੰਜਾਬੀ
  • русский
  • తెలుగు లిపి
  • हिन्दी
  • polski
  • italiano
  • Wikang Tagalog
  • Українська Мова
  • Others
  • English
  • 正體中文
  • 简体中文
  • Deutsch
  • Español
  • Français
  • Magyar
  • 日本語
  • 한국어
  • Монгол хэл
  • Âu Lạc
  • български
  • bahasa Melayu
  • فارسی
  • Português
  • Română
  • Bahasa Indonesia
  • ไทย
  • العربية
  • čeština
  • ਪੰਜਾਬੀ
  • русский
  • తెలుగు లిపి
  • हिन्दी
  • polski
  • italiano
  • Wikang Tagalog
  • Українська Мова
  • Others
عنوان
رونویس
برنامه بعدی
 

همه ما وظیفه داریم که از خودمان و دیگران محافظت کنیم، قسمت ۳ از ۶

2020-12-06
Lecture Language:English
جزئیات
دانلود Docx
بیشتر بخوانید

بگذارید ملکوت درباره عملکرد شما قضاوت کند. به اینکه چگونه انسانها شما را قضاوت می کنند، اهمیت ندهید. اما گاهی اوقات انسانها قرنها بعد بیدار میشوند و آن رهبر، یا هر کسی که کار درستی انجام داده باشد را دوباره در نور حق، قضاوت میکنند. (بله، استاد.) مهم نیست، شما فقط باید کار درست را انجام دهید.

 ( استاد گفتند که در واقع مردم، یک رهبر را انتخاب نمیکنند، این کارمای جمعی کشور یا جهان است و رهبر به خواست خداوند انتخاب میشود. اکر کاندید کارما و کاندید خدا یکی نباشند، آیا خداوند همیشه در این موضوع برنده میشود؟ )

همیشه نه. یک مورد عیسی مسیح است، (بله، استاد.) او نمیخواست نسبت به هیچکس کار بدی انجام دهد. فقط میخواست برای مردم موعظه کند که کار خوب انجام دهند. (بله.) اما با این وجود، مخالفینی داشت. حتی دولت آن زمان می ترسید که "او" شاید تاج و تخت و قدرت آنها را بگیرد. (بله، استاد.) از اینرو گاهی شاید نیروهای بسیار فرد برگزیده خداوند را، از پای در آورند. (بله، استاد.) اما در حال حاضر در جهان ما، شاید به این خاطر که افراد بیشتری وگان شده اند، افراد بیشتری ممارست معنوی میکنند، با اینکه افراد خوب، رهبران خوب، یا استادان و معلمان خوب، مورد حمله قرار گرفتند و بدنام شدند با به دروغ آنها را متهم کردند و با وجود اخبار دروغین و بد در مورد آنها، ولی حداقل آنها کشته یا شکنجه نمیشوند. اما شاید آنها همیشه برنده رقابت نباشند. به این هم بستگی دارد که آیا جهان در آن زمان پاک شده است، (بله، استاد.) و اینکه مردم این جهان چقدر اجر داشته باشند، همچنین آن کشور چقدر اجر داشته باشد. (بله، استاد.) بسیار خب. متشکرم. کسی که گریه میکرد، حالا میتواند بپرسد.

 ( استاد، با پاکسازی کنونی، آیا جو سیاره تا حدی سبک میشود که با قدرت دعای جهان وگان و تعالیم استاد و عشقی که از سوپریم مستر تلویزیون ساطع میشود، مردم ناگهان بیدار شوند و با مقیاسی بسیار وسیعتر از حالا، به رژیم وگان روی آورند؟ )

دعا کنید. ناگهانی نیست، اما دعا کنید. (بله، استاد.) کاش آنچه میخواهید، انجام شود. من هم همین آرزو را دارم، آرزویی مثل شما. من هم رؤیایی همچون شما دارم. اما من یک احساسات مثبتی دارم. فقط همینقدر میتوانم به شما بگویم. خب؟  ( آه، خوب است. بله، استاد. ممنون، استاد. ) چیزهای دیگر را نمیتوانم به شما بگویم. واقعاً نمیتوانم بگویم. (بله، استاد.) بسیار خب. اما در وقت مناسب خواهید فهمید.  ( بله، استاد. )

همچنان دعا کنید. (بله.) (این کار را میکنیم.) ما و به اصطلاح شاگردان همچنان به خدای قادر مطلق، به قدرت مثبت کیهانی، به موجودات نیکخواه کائنات، به قدرت استاد، به قدرت استاد غایی، به همه الهه های کائنات اصلی و ورای آن دعا میکنیم. همچنان به دعا ادامه میدهیم. قبل از مدیتیشن دعا کنید. بعد از مدیتیشن، تشکر کنید. (بله، استاد.) آنها سریع و پر تب و تاب کار میکنند. فقط اینکه زمان در بهشت و زمان در اینجا کاملاً با هم متفاوت هستند.

همچنین بار سنگین کارمای این دوره ما، خیلی، خیلی سنگین است، خیلی، خیلی، خیلی زیاد، به طرز باورنکردنی و درک ناپذیر.  ( بله، استاد. ) آه، یادم هست در یکی از برنامه های پیشگویی های باستانی، در سری قبل، (بله.) او (لیو بوئن) گفت که بوداهای بسیار به پایین می آیند، ولی حتی آنها هم به دام می افتند. از اینرو اگر در این دوره "قدرت استاد واقعی" نباشد، تمام این بوداها، بودیساتواها، تا ابد حبس میشوند. منظورم تا ابد نیست، اما در طول عصر و دورانهای بسیار زیاد. حتی بخاطر شریک شدن در کارمای موجودات دیگر در این سیاره در این زمانه. فقط برای سهیم شدن و کمک کردن، تا ابد در اینجا حبس میشوند. تصور کنید.

من رازی را به شما میگویم. من هم کمک کردم. منظورم این است که با قدرت مطلق، قدرت استاد، تعدادی از این استادان را نجات دادم، (وای.) استادان این دوره. (وای.) وگرنه کارمای شاگردان شان، یا دیگران یا کارمای جهان آنها را به جهنم میکشاند. متأسفم. نمیخواهم نام کسی را فاش کنم.  ( بله، استاد. ممنون، استاد. ) اما حقیقت این است. من هرگز به شما نگفتم. به طور ضمنی گفتم، فقط برای اینکه بدانید که کسانی که این بار جان سالم به در می برند، براستی خوش اقبال هستند، بسیار خوش اقبال هستند، به طرز بسیار زیادی. (بله، استاد.) همه چیز را بی اهمیت نشمرید. (بله، استاد.) خوب مدیتیشن کنید. همیشه دعا کنید. همیشه به خاطر برکات تان قدردان باشید.  ( بله، استاد. ممنون، استاد. )

 ( وقتی مردم در مقابل اقدامات دولتی که آزادی شان را محدود میکند، اعتراض می کنند، در مقابل اقداماتی که شاید براشان خوب باشد، مثل قرنطینه یا الزام برای پوشیدن ماسک، رهبران چطور میتوانند قانون منع گوشت را اجرا کنند؟ )

باید شجاعت داشته باشند. باید کار درست را انجام دهند. (بله، استاد.) حداقل اگر موفق نشدند، میدانند که کار درست را انجام دادند و وجدان شان آسوده است. (درسته، بله.) اگر همچنان منتظر بمانید تا همه شما را تأیید کنند، فقط برای شهرت کار میکنید. (بله، استاد.) تمام استادان در شرایط سخت کار کردند، در شرایط سرکوب، اما همچنان ادامه دادند. خیلی ها به آنها حمله کرده یا آنها را زخمی کردند، از درون یا بیرون، به هر طریق، اما آنها همچنان ادامه میدهند. چون آنها برای شهرت کار نمیکنند. آنها برای مردم کار میکنند. برای خواست خداوند کار میکنند. آنها برای نجات موجودات دردمند تلاش میکنند. هر به اصطلاح رهبری، هر کسی که خود را رهبر میداند، باید اینگونه عمل کند. رهبران فقط باید کار درست را انجام دهند، در هر شرایطی. (بله، استاد.) شما میدانید که کار درست را انجام میدهید. (بله، استاد.) بگذارید بهشت ها کار شما را قضاوت کند. به اینکه انسانها چطور قضاوت تان میکنند، اهمیت ندهید. اما انسانها گاهی چندین قرن بعد بیدار میشوند و یک رهبر، همان کسی که در زمان درست، کار درست انجام داده بوده را قضاوت میکنند. (بله، استاد.) مهم نیست، شما فقط باید کار درست را انجام دهید. اهمیت ندهید که چه کسی چه میگوید. اگر در قلب تان میدانید که کاری درست است، آن را انجام دهید. مردم عادی نیز باید چنین کنند، دیگر چه برسد به رهبران. (بله، استاد.) مسلم است که شاید این کار راحت و روان نباشد، اما روشهای زیادی برای تغییر جهان، برای تغییر جامعه وجود دارد. خیلی ها در گذشته چنین کارهایی کرده اند. پس در زمان حال هم میتوانیم.

اگر دولت میخواهد که مردم دیگر گوشت نخورند، ابتدا باید همه کشتارگاه ها، کل صنعت دامداری را متوقف کند. باید همه را تعطیل کند. (بله، استاد.) باید به صاحبان این مشاغل یارانه بدهند تا آنها بتوانند کسب و کارشان را به پرورش چیز دیگری تبدیل کنند. چون آنها میگویند که به پرورش دام مشغول هستند، پس میتوانند آن را به کشت سبزی و میوه تبدیل کنند. آنها نیرو دارند، افرادی در استخدام شان هستند. آنها زمین و ساختمان های بزرگ دارند. میتوانند همه آنها را به گلخانه تبدیل کنند و به جای حبس و کشتار حیوانات به کشت سبزیجات بپردازند. (بله، استاد.) اگر گوشتی برای فروش نباشد، دیگر کسی نمیتواند گوشت بخرد. مطمئن هستم که در ابتدا کسانی پنهانی به فروش گوشت می پردازند، اما رسیدگی به آن راحت است. میتوان به تدریج همه کنترل و منع شوند. بعد هر کسی که خواست گوشت بخورد، خودش باید یک راهی پیدا کند، باید ابتدا خودش حیوانی پیدا کند و به شکار برود یا هر چیزی، خودش هم باید حیوان را بکشد. ببینیم میتوانند یا نه. اکثر مردم دوست ندارند در مواجهه با حیوانات، آنها را بکشند. (بله، استاد.) چون به طور غریزی حس میکنند که موجود زنده ای را قتل میکنند. از اینرو این اقدامات به طور خودکار بسیار کاهش می یابد.

دولت باید از قبل همه این اطلاعات را پخش کند و به مردم، کسب و کارهای مربوط به حیوانات، برای خوردن و فروش گوشت، تخم مرغ یا لبنیات، هشدار دهد و بگوید که همه اینها برای سلامتی مردم و شادی آنها بسیار مضر هستند و به کشتار کودکان و سالمندان منجر میشوند. (بله، استاد.) باید مردم همه جا آموزش داده شوند. باید دولت های محلی را تشویق کنند تا آگاهی تبلیغاتی نصب کنند یا در روزنامه ها، رادیو و تلویزیون، همه این اطلاعات را شبانه روز برای مردم پخش کنند. (بله، استاد.) باید نهادهایی باشند که به سؤالات افرادی که اطلاعات بیشتری میخواهند، پاسخ دهند. باید وب سایت هایی باشند تا مردم به راحتی به آنها دسترسی داشته باشند و در مورد مضرات گوشت، اطلاعات جستجو کنند. انجام این کارها سخت نیست. آسان است. فقط به مقداری شهامت از سوی رهبران کشورها و سیستم حامی دولت نیاز دارد. این کار شدنی است. بله، ما میتوانیم. (بله، استاد.) در این جهان هیچ چیز غیر ممکن نیست. (بله، استاد.) ما به ماه رفته ایم و به مریخ رفته ایم. بعد هم به ونوس (زهره) میرویم. همه اینها برنامه ریزی شده اند، ولی از سیاره خودمان مراقبت نمیکنیم. مراقبت از چیزها در این پایین، در جایی که خودمان در آن هستیم، راحت تر است. پس ابتدا از این سیاره مراقبت کنید و بعد میتوانیم به دیگر اجرام سماوی در جاهای دیگر برویم. من درک نمیکنم که چرا وقتی میتوانیم به ماه برویم و میخواهیم مریخ و ونوس را هم فتح کنیم، نمیتوانیم به مشکل کوچک مان در اینجا رسیدگی کنیم. فقط کافی است خوردن حیوانات متوقف شود. همین. من هیچ بهانه ای نمی بینم. (بله، استاد.)

هیچ مانعی نمی بینم. هیچ مشکلی نمی بینم، مگر اینکه مردم را سالم تر میکند، کشوری را سالم کند و کودکانی قوی، با روحیه قوی، باهوش و سالم ایجاد کند و بر تعداد شغل ها، شغل های سالم، کارهای شریف برای همه مردم بیافزاید. این کار به صنعت، به کشاورزی ارگانیک وگان رونق می بخشد. همین حالا هم چنین کرده است. شمار اینها رو به افزایش است. فقط به یک رهبری قوی نیاز است، همین. یک رهبر قوی زن یا مرد. میخواهم شاهد باشم که برخی رهبران ارتقاء یافته و یک قهرمان میشوند، یک انسان واقعی، یک رهبر واقعی میشوند، یک رهبر زن واقعی میشوند. نه فقط یک سیاستمدار حرفه ای که برای رأی می جنگد و دائم در مورد شخص دیگری بد صحبت میکند، فقط برای اینکه برنده شود و بعد برنامه ریزی میکند که کشور همسایه را بگیرد یا برای یک تکه جزیره در یک جایی جنگ میکند یا تمام پول مالیات که به سختی به دست آمده را صرف تولید اسلحه میکند تا فقط به کشتار بپردازد. میخواهم از سوی رهبران جهان چیزهایی خلاف اینها ببینم. ما میتوانیم انجامش دهیم. بله، ما میتوانیم. (بله، استاد.)

نمیدانم چرا رهبران دولت ها منطق این چیزها را نمی بینند. به جای اینکه میلیون ها، میلیاردها، تریلیون ها دلار را در سالهای پیاپی صرف درمان مردم از پاندمی یا حتی بیماری های لاعلاج کنند، علت اصلی اینها را متوقف کنند. (بله، استاد.) به جای اینکه این همه پول برای جنگ به هدر بدهند، یا صرف درمان بیماری یا پاندمی یا قرنطینه مردم کنند و به اقتصاد کشور و جهان آسیب بزنند، و جهان را در حالت سکون نگه دارند، به جای اینکه این همه پول هزینه کنند و مردم این همه رنج بکشند، همه خانواده ها و دولت در نگرانی به سر برند، چرا فقط علت اصلی را حذف نمیکنند؟ علت اصلی را حذف کنید و تمام این پول هایی که به هدر می دهید را به عنوان یارانه به صنایع دامداری بدهید. بعد آنها تغییر میکنند. دلیل وجود تجارت گوشت این است که برایشان درآمد دارد. اگر دولت ها به این افراد پول کافی بدهند تا زندگی شان را از نو آغاز کنند، مایل به تغییر حرفه شان هستند. (بله، استاد.) دلیل اینکه کارگران در صنعت گوشت، تخم مرغ یا لبنیات یا در چنین آزمایشگاه هایی کار میکنند فقط به خاطر کسب درآمد است. تا وقتی که بتوانند درآمد کسب کنند، برایشان مهم نیست که چه کار میکنند. برای آنها فرقی نمیکند که حیوانات را بکشند یا نکشند و در عوض سبزیجات بکارند. کاشت سبزی راحت تر است، با خونریزی و کثافت و بوی بد و تهوع همراه نیست، و برای عواطف، ذهن و احساسات روانی افراد هم آسیب و عذاب وجدان به همراه ندارد. (بله، استاد.) پس همه اینها را در نظر بگیریم این یک موقعیتی است که همه در آن برنده اند. از اینرو فکر میکنم که دولت باید سیاست را تغییر دهد و این کار باید هر چه سریعتر انجام شود!

بیشتر تماشا کنید
آخرین ویدئوها
2024-04-20
18 نظرات
2024-04-18
41 نظرات
به اشتراک گذاری
به اشتراک گذاشتن در
جاسازی
شروع در
دانلود
موبایل
موبایل
آیفون
اندروید
تماشا در مرورگر موبایل
GO
GO
Prompt
OK
اپلیکیشن
«کد پاسخ سریع» را اسکن کنید یا برای دانلود، سیستم تلفن را به درستی انتخاب کنید
آیفون
اندروید