عهد استاد برای نجات بدترین ها قسمت ۶ از ۷

"به خانه می آیم، وقتم تمام است/ حالا باید بدانم چه چیز مال من است و چه چیز نیست/ اگر نامه ام را گرفتی، که نوشتم به زودی آزاد میشوم/ بعد میفهمی که چه باید بکنی/ اگر هنوز من را میخواهی، اگر هنوز من را میخواهی/ واو، واو، واو، واو، یک روبان زرد دور درخت بلوط ببند/ بعد از سه سال طولانی، آیا هنوز هم مرا می‌خواهی؟/ اگر یک روبان زرد را دور درخت بلوط قدیمی نبینم/ در اتوبوس می مانم، موضوع بین خودمان را فراموش میکنم، تقصیر را گردن خودم می اندازم/ اگر یک روبان زرد را دور درخت بلوط نبینم" (استاد، شما دیگر سرفه نمیکنید.) (هورا!) [...]